دلم تركيده از درد ...

ساخت وبلاگ

كم و كسري همه ي اين روزهايم ابراز عشق يك پسربچه ي ٢٣ساله بود كه خداروشكر ديشب اتفاق افتاد و رنگ هاي رنگين كمان زندگيمون رو كامل كرد!

چقدر خوبه اينجا نوشتن...چقدر خوبه كه هنوزم احساس راحتي دارم وقتي اين صفحه باز ميشه !

اين روزها حرف نميزنم و با سكوتم همه رو ناراحت ميكنم !عمدي نيست ...حس و حال حرف زدن رو ندارم ، دلم سكوت خودم رو ميخواد و با خودم بودن رو همين!!!!!

دلم تركيده از درد ......
ما را در سایت دلم تركيده از درد ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3904f بازدید : 8 تاريخ : جمعه 7 بهمن 1401 ساعت: 11:44

داشت ميگفت اين صحبت كردنه خيلي خوبه ... آروم ميشم داشتم فكر ميكردم چند وقته اينطوري حس سبك شدن بهم دست نداده از حرف زدن  داشتم به خودم فكر ميكردم كه يه هو وسط حرف زدنام ...وسط اروم كردنم مثال خودم رو زدم  وقتي به خودم اومدم كه صدام داشت ميلرزيد از بغض  سريع خنديدم و جم كردم خودم رو بي خواب شدم از دي دلم تركيده از درد ......ادامه مطلب
ما را در سایت دلم تركيده از درد ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3904f بازدید : 16 تاريخ : چهارشنبه 7 تير 1396 ساعت: 3:53

بزار بنويسم چقدر عجيبه واسم،چطوري اين همه ننوشتن رو دووم ميارم،چطوري دارم نفس ميكشم بدون حرف زدن اينجا،من كه با ا م هاي دور و برم هم حرف نميزنم ،اگرچه زياد حرف ميزنم اين روزها ولي در مورد خودم نيست ،از درونم هيچ حرفي نيست ...چند وقتي هست كه پر از حرفم و به زبون نميارم ...غصه دارم و فصه ش رو نمي نويس دلم تركيده از درد ......ادامه مطلب
ما را در سایت دلم تركيده از درد ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3904f بازدید : 19 تاريخ : چهارشنبه 7 تير 1396 ساعت: 3:53

قصه ي همان كوچه ي عاشقي! ايستاده بوديم  نبش همان كوچه ي لعنتي ...فكر ميكنم خدا ميخواست عذابم دهد كه محل  كارم شده بود جايي كه بايد هر روز دو نوبت از كنار اين كوچه بگذرم ... اقاي دكترجانم و رفيقش داشتند چونه ميزدن سر شام خوردن يا نخوردن ... دلم ميخواست دوباره از اون پله ها بالا برم ...در ظاهر داشتم ب دلم تركيده از درد ......ادامه مطلب
ما را در سایت دلم تركيده از درد ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3904f بازدید : 46 تاريخ : چهارشنبه 7 تير 1396 ساعت: 3:53

بي دليل دوستش داشتم،اصلا به دل مينشست حوف زدنش ،صداش و رفتارش ...جزو بچه هاي خاص دوست داشتنيم بود ...ولي مشكل بزرگم باهاش نديدن مامان و باباش بود ...بحث هميشگيم باهاش همين بود كه چرا كسي سراغي از درس و مشقت نميگيره؟! ديروز اما وقتي از پله ها  اومد بالا دست به كمر ايستادم رو به روش و پرسيدم: باز تو ت دلم تركيده از درد ......ادامه مطلب
ما را در سایت دلم تركيده از درد ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3904f بازدید : 10 تاريخ : چهارشنبه 7 تير 1396 ساعت: 3:53

دلم براي نوشتن تنگ نشده  دلم براي حرف زدن تنگ  شده و كسي نيست تا از درد هاي اين دو هفته بگويم ...دو هفته...١٤روز گذشت و من هنوز در ناباوري به سر ميبررم ... هنوز حيرانم و نميخواهم باور كنم ... نميخواهم عزا بگيرم ... نميخواهم گريه كنم ... من توان اين همه مقاوم بودن، اين همه صبور بودن را ندارم ... من د دلم تركيده از درد ......ادامه مطلب
ما را در سایت دلم تركيده از درد ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3904f بازدید : 26 تاريخ : چهارشنبه 7 تير 1396 ساعت: 3:53